
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است/ دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!.
تیغ بارد اگر آنجا که بود جلوۀ دوست/ تن ندادن ز وفا در دم خنجر عجب است
تشنهلب، جان به لب آب سپردن سهل است/ تشنۀ وصل کند یاد ز کوثر عجب است
تنِ بىسر عجبى نیست گر افتد روى خاک/ سرِ سرباز ره عشق به پیکر عجب است
درباره این سایت